1- امروزه به دليل حاكم شدن تفكر غرب بر جامعه، عدهاي گمان ميكنند كه براي سعادتمند شدن و براي رسيدن به خوشبختي نيازي به دين نيست. اين عده، غرب و جوامع غربي را مثال ميزنند كه بدون عمل به دين رفاه و آسايش را براي جامعهي خود به ارمغان آوردهاند.
اين درس با ايحاد ترديد در اين ايده، بخش كوچكي از حقايق پنهان جوامع غربي را نشان ميدهد و پرده از اين ظاهر فريبنده برميدارد.
درست است كه غرب در تامين ابزار و وسايل صنعتي، شهر سازي، ماشين سازي و ...... پيشرفت چشمگيري داشته است اما آيا توانسته است جامعهاي سالم، امن و آسايش روحي – رواني را براي مردم خود فراهم كند.
اين درس با هدف زدودن چهرهي پنهان غرب، سعي نموده تا اين توهّم را كه انسان بدون دين ميتواند به آرامش برسد، برهم زند و نشان دهد كه هر جامعهاي آنگاه روي آرامش را خواهد ديد كه به اين روي آورد. البته اين مطلب نيز جاي گفتن دارد كه غرب نيز اگر در عرصهاي پيشرفت كرده در اثر عمل به همان دستوراتي است كه دين بارها به آن تاكيد كرده است؛ نظم، تلاش، كار و ... نمونهاي از اين دستورات است.
2- ممكن است اين سوال براي مخاطبان پيش آيد كه اگر دين ميتواند اين همه آثار مثبت و سازنده داشته باشد، پس چرا كشورهاي مسلمان با اين همه مشكل دست و پنجه نرم ميكنند.
در جواب بايد گفت كه دليل اصلي اين است كه ما در زبان ادعاي دين داريم اما در عمل اينگونه نيستيم.
آنچه باعث اصلاح وضعيت انسان ميشود ‹‹عمل به دين›› است و نه تظاهر به دين داري.
اين دقيقا مانند عمل كردن به نسخه يك پزشك است. اگر شخص بيمار به متخصص ترين پزشكان نيز مراجعه كند اما داروها و سفارشهاي پزشك را به كار نبندد، هيچ سودي از آن پزشك نميبرد. ما نيز همانند همان بيماريم كه تنها قرآن را در دست گرفتهايم اما به آن عمل نميكنيم.
در طول تاريخ هرگاه به دين عمل شده شاهد پيشرفت مسلمانان بودهايم. آثار دوران شكوفايي تمدن اسلامي كه تا چند قرن گذشته باقي بود، نشان دهندهي گوشهاي از آثار عمل به دين است.